زناشویی

چرا در بعضی روابط عاشقانه احساس می‌کنیم که فقط یکی از طرفین درگیر است؟

احساس عدم تعادل در یک رابطه عاشقانه، تجربه‌ای تلخ و ناخوشایند است. این احساس که گویی فقط یکی از طرفین درگیر است و دیگری بی‌تفاوت، می‌تواند به تدریج رابطه را فرسوده کرده و منجر به جدایی شود. اما چه عواملی باعث ایجاد این حس می‌شوند؟ در این مقاله، به 19 نکته‌ای که می‌توانند این عدم تعادل را در یک رابطه عاشقانه توجیه کنند، می‌پردازیم: رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران درک این عوامل، گامی مهم در جهت بهبود رابطه و رسیدن به یک توازن پایدار است:

  • عدم تطابق در انتظارات: هر فرد با انتظارات و تصورات خاصی وارد رابطه می‌شود. اگر این انتظارات با واقعیت‌های رابطه همخوانی نداشته باشند، می‌تواند احساس عدم رضایت و درگیری ایجاد کند.
  • تفاوت در میزان ابراز علاقه: برخی افراد به طور طبیعی راحت‌تر احساسات خود را ابراز می‌کنند، در حالی که برخی دیگر خجالتی‌تر یا محتاط‌تر هستند. این تفاوت می‌تواند باعث شود یکی از طرفین احساس کند که به اندازه کافی دوست داشته نمی‌شود.
  • سبک‌های دلبستگی ناسازگار: سبک دلبستگی هر فرد (امن، اضطرابی، اجتنابی) بر نحوه تعامل او در رابطه تاثیر می‌گذارد. سبک‌های دلبستگی ناسازگار می‌توانند منجر به سوء تفاهم و احساس عدم درگیری شوند.
  • عدم وجود ارتباط موثر: ارتباط موثر، کلید حل بسیاری از مشکلات در رابطه است. اگر طرفین نتوانند به طور با صداقت و شفاف با یکدیگر صحبت کنند، سوء تفاهم‌ها بیشتر شده و احساس عدم درگیری افزایش می‌یابد.
  • ترس از آسیب‌پذیری: برخی افراد از ترس آسیب دیدن، از صمیمیت و ابراز احساسات خود اجتناب می‌کنند. این می‌تواند باعث شود طرف مقابل احساس کند که او به اندازه کافی در رابطه حضور ندارد.
  • اختلاف در ارزش‌ها و اهداف: اگر طرفین در ارزش‌ها و اهداف اصلی زندگی اختلاف داشته باشند، ممکن است احساس کنند که در جهات مختلفی در حال حرکت هستند و در نتیجه، رابطه برایشان کم‌اهمیت‌تر می‌شود.
  • فقدان زمان با کیفیت: صرف وقت با کیفیت و توجه کامل به یکدیگر، برای حفظ صمیمیت و احساس نزدیکی در رابطه ضروری است. اگر این زمان وجود نداشته باشد، رابطه به تدریج سرد می‌شود.
  • عدم تلاش برای درک طرف مقابل: تلاش برای درک دیدگاه‌ها، احساسات و نیازهای طرف مقابل، نشان‌دهنده اهمیت دادن به او و رابطه است. اگر این تلاش وجود نداشته باشد، احساس عدم درگیری ایجاد می‌شود.
  • اولویت دادن به سایر جنبه‌های زندگی: اگر یکی از طرفین به طور مداوم کار، دوستان، یا سایر فعالیت‌ها را بر رابطه خود ترجیح دهد، طرف مقابل احساس می‌کند که برای او در اولویت نیست.
  • وجود مشکلات حل نشده: مشکلات حل نشده، مانند خوره به جان رابطه می‌افتند و به تدریج آن را فرسوده می‌کنند. این مشکلات می‌توانند باعث ایجاد خشم، نارضایتی و احساس عدم درگیری شوند.
  • عدم حمایت عاطفی: حمایت عاطفی از یکدیگر در زمان‌های سخت، یکی از پایه‌های اصلی یک رابطه قوی است. اگر این حمایت وجود نداشته باشد، طرف مقابل احساس تنهایی و بی‌اهمیتی می‌کند.
  • مقایسه رابطه با روابط دیگران: مقایسه مداوم رابطه خود با روابط دیگران، می‌تواند باعث ایجاد حس نارضایتی و عدم کفایت شود. به جای مقایسه، بهتر است بر روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید.
  • عدم وجود سرگرمی و هیجان: یک رابطه سالم، نیازمند سرگرمی و هیجان است. اگر رابطه به یک روال خسته‌کننده تبدیل شود، طرفین ممکن است احساس کنند که دیگر در آن درگیر نیستند.
  • وجود مشکلات روانی زمینه‌ای: مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب، یا اختلالات شخصیتی می‌توانند بر نحوه تعامل فرد در رابطه تاثیر بگذارند و باعث ایجاد احساس عدم درگیری شوند.
  • عدم قدردانی: قدردانی از تلاش‌ها و ویژگی‌های مثبت طرف مقابل، برای حفظ انگیزه و احساس رضایت در رابطه ضروری است. اگر قدردانی وجود نداشته باشد، طرف مقابل ممکن است احساس کند که تلاش‌هایش نادیده گرفته می‌شود.

مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت

  • خیانت (عاطفی یا جسمی): خیانت، ضربه‌ای مهلک به رابطه وارد می‌کند و اعتماد را از بین می‌برد. ترمیم اعتماد بعد از خیانت، بسیار دشوار است و می‌تواند به احساس عدم درگیری منجر شود.
  • عدم مسئولیت‌پذیری: پذیرش مسئولیت اشتباهات و تلاش برای جبران آنها، نشان‌دهنده بلوغ و تعهد به رابطه است. اگر یکی از طرفین از پذیرش مسئولیت خودداری کند، طرف مقابل احساس می‌کند که او به رابطه اهمیت نمی‌دهد.
  • فقدان مرزهای سالم: تعیین مرزهای سالم در رابطه، به حفظ فردیت و احترام متقابل کمک می‌کند. اگر مرزها مشخص نباشند، ممکن است یکی از طرفین احساس کند که در رابطه خفه شده است.
  • تغییر در اولویت‌ها: گاهی اوقات اولویت‌های افراد در طول زمان تغییر می‌کند. این تغییر می‌تواند باعث شود یکی از طرفین احساس کند که دیگر به اندازه گذشته با رابطه درگیر نیست.

با بررسی دقیق این موارد و تلاش برای بهبود آنها، می‌توانید به یک رابطه متعادل‌تر و رضایت‌بخش‌تر دست پیدا کنید.

1. انتظارات غیر واقعی

یکی از طرفین ممکن است انتظارات غیرواقعی از رابطه و طرف مقابل داشته باشد. این انتظارات برآورده نشده، حس عدم تعادل را ایجاد می‌کند. این انتظارات می‌تواند شامل میزان توجه، محبت، حمایت عاطفی یا حتی اهداف بلندمدت باشد. وقتی این انتظارات با واقعیت تطابق نداشته باشند، فرد احساس می‌کند که تلاش‌هایش به اندازه کافی قدردانی نمی‌شود. به مرور زمان این موضوع می‌تواند منجر به سرخوردگی و احساس تنهایی در رابطه شود. بهتر است انتظارات خود را به طور واضح با طرف مقابل در میان بگذارید و در مورد آنها به توافق برسید. انعطاف پذیر بودن و درک این نکته که هیچ رابطه ای کامل نیست، می‌تواند به کاهش این حس کمک کند.

2. تفاوت در سبک عشق ورزی

افراد به روش‌های مختلفی عشق خود را ابراز می‌کنند.ممکن است یکی از طرفین به ابراز کلامی علاقه و دیگری به ابراز عملی آن تمایل داشته باشد.این تفاوت در سبک عشق ورزی می‌تواند منجر به این احساس شود که یکی از طرفین کمتر درگیر رابطه است، در حالی که اینطور نیست.شناخت سبک عشق ورزی خود و طرف مقابل و تلاش برای برقراری ارتباط به زبان یکدیگر، می‌تواند این مشکل را حل کند.مثلا اگر همسر شما به ابراز عملی علاقه تمایل دارد، سعی کنید با انجام کارهای کوچک به او نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید.

یا اگر همسر شما به ابراز کلامی علاقه تمایل دارد، سعی کنید بیشتر به او بگویید که دوستش دارید و به او افتخار می‌کنید.

مهم این است که هر دو طرف تلاش کنند تا نیازهای عاطفی یکدیگر را برآورده کنند.ارتباط موثر کلید حل این مشکل است.

3. عدم تعادل در قدرت

در برخی روابط، یکی از طرفین قدرت بیشتری نسبت به دیگری دارد. این قدرت می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند وضعیت مالی، جایگاه اجتماعی یا حتی ویژگی‌های شخصیتی باشد. این عدم تعادل در قدرت می‌تواند منجر به این شود که طرف ضعیف‌تر احساس کند که تلاش‌هایش نادیده گرفته می‌شود و در رابطه نقش کمتری دارد. برای رفع این مشکل، لازم است که هر دو طرف تلاش کنند تا قدرت را به طور عادلانه‌تر تقسیم کنند. این می‌تواند شامل به اشتراک گذاشتن مسئولیت‌های مالی، تصمیم‌گیری‌های مشترک و احترام گذاشتن به نظرات یکدیگر باشد. مهم این است که هر دو طرف احساس کنند که در رابطه ارزشمند و مهم هستند. در صورتی که احساس می کنید قدرت در رابطه به طور ناعادلانه تقسیم شده است، با یک مشاور متخصص مشورت کنید.

4. مشکلات ارتباطی

عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر و باز، یکی از مهم‌ترین دلایل احساس عدم تعادل در یک رابطه است. وقتی طرفین نمی‌توانند احساسات، نیازها و خواسته‌های خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنند، سوءتفاهم‌ها و رنجش‌ها به وجود می‌آید. این موضوع می‌تواند منجر به این شود که یکی از طرفین احساس کند که در رابطه شنیده نمی‌شود و درک نمی‌شود. برای بهبود ارتباط، لازم است که هر دو طرف مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنند. این می‌تواند شامل یادگیری گوش دادن فعال، بیان احساسات به طور سازنده و حل اختلافات به طور مسالمت‌آمیز باشد. در ضمن، باید هر دو طرف فضایی امن و حمایتی ایجاد کنند تا بتوانند با یکدیگر صادق باشند. اگر در برقراری ارتباط با همسرتان مشکل دارید، از یک مشاور زوجین کمک بگیرید.

5. ترس از آسیب پذیری

ترس از آسیب‌پذیر بودن می‌تواند باعث شود که فرد از ابراز احساسات واقعی خود خودداری کند و در نتیجه، در رابطه به طور کامل حضور نداشته باشد.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات دردناک گذشته، عدم اعتماد به نفس یا ترس از طرد شدن باشد.وقتی فرد از آسیب‌پذیر بودن می‌ترسد، ممکن است دیوار دفاعی دور خود ایجاد کند و از صمیمیت عاطفی اجتناب کند.این موضوع می‌تواند منجر به این شود که طرف مقابل احساس کند که فرد در رابطه به طور کامل درگیر نیست و پنهان‌کاری می‌کند.برای غلبه بر ترس از آسیب‌پذیری، لازم است که فرد با خود مهربان باشد و به خود اجازه دهد که احساساتش را تجربه کند.

در ضمن، باید فرد به تدریج اعتماد خود را به طرف مقابل افزایش دهد و با او در مورد ترس‌هایش صحبت کند.

اگر ترس از آسیب پذیری مانع برقراری رابطه سالم با همسرتان شده است، حتما با یک روانشناس مشورت کنید.

6. عدم تطابق در ارزش‌ها و اهداف

اگر ارزش‌ها و اهداف اصلی زندگی دو نفر با هم تفاوت زیادی داشته باشد، ممکن است احساس کنند که در مسیرهای متفاوتی قرار دارند. این عدم تطابق می‌تواند منجر به این شود که یکی از طرفین احساس کند که در رابطه تنها است و حمایت نمی‌شود. مثلا اگر یکی از طرفین به دنبال پیشرفت شغلی باشد و دیگری به دنبال تشکیل خانواده، ممکن است اختلافاتی در مورد اولویت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها به وجود آید. برای کاهش این مشکل، لازم است که هر دو طرف در مورد ارزش‌ها و اهداف خود صحبت کنند و سعی کنند تا حد امکان به یکدیگر نزدیک شوند. در ضمن، باید هر دو طرف به اهداف و ارزش‌های یکدیگر احترام بگذارند و از یکدیگر حمایت کنند. اگر در این زمینه با همسرتان اختلاف نظر دارید، با یک مشاور خانواده صحبت کنید.

7. مشکلات مربوط به عزت نفس

فردی که عزت نفس پایینی دارد ممکن است احساس کند که لایق عشق و توجه نیست و به طور ناخودآگاه رفتارهایی انجام دهد که رابطه را تخریب کند. این رفتارها می‌تواند شامل حسادت، کنترل‌گری، وابستگی یا حتی دوری عاطفی باشد. فردی که عزت نفس پایینی دارد ممکن است به طور مداوم به دنبال تأیید از طرف مقابل باشد و در صورت عدم دریافت آن، احساس ناامنی و طرد شدن کند. برای افزایش عزت نفس، لازم است که فرد روی خود کار کند و به توانایی‌ها و ارزش‌های خود پی ببرد. در ضمن، باید فرد از حمایت دوستان و خانواده برخوردار باشد و در صورت نیاز، از یک متخصص کمک بگیرد. اگر عزت نفس پایینی دارید، به خودتان زمان بدهید و به تدریج روی این موضوع کار کنید.

8. وجود مشکلات حل نشده گذشته

مشکلات و آسیب‌های گذشته می‌توانند بر روابط فعلی تأثیر بگذارند و باعث ایجاد الگوهای رفتاری ناسالم شوند. مثلا فردی که در کودکی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است، ممکن است در روابط بزرگسالی خود به شدت نیازمند توجه و تأیید باشد و در صورت عدم دریافت آن، احساس رنجش و خشم کند. یا فردی که تجربه خیانت داشته است، ممکن است به سختی بتواند به دیگران اعتماد کند و در روابط خود به طور مداوم احساس ناامنی کند. برای حل این مشکلات، لازم است که فرد با آسیب‌های گذشته خود روبرو شود و در صورت نیاز، از یک متخصص کمک بگیرد. در ضمن، باید فرد با طرف مقابل خود در مورد گذشته‌اش صحبت کند و به او اجازه دهد تا او را درک کند. اگر در این زمینه با مشکل مواجه هستید، حتما از یک روان درمانگر کمک بگیرید.

9. عدم توجه به نیازهای یکدیگر

در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید به نیازهای یکدیگر توجه کنند و سعی کنند تا حد امکان آنها را برآورده کنند. این نیازها می‌تواند شامل نیازهای عاطفی، جسمی، فکری و معنوی باشد. وقتی یکی از طرفین به نیازهای دیگری بی‌توجهی می‌کند، طرف مقابل احساس می‌کند که نادیده گرفته می‌شود و ارزشی ندارد. برای رفع این مشکل، لازم است که هر دو طرف در مورد نیازهای خود با یکدیگر صحبت کنند و سعی کنند تا حد امکان به آنها توجه کنند. در ضمن، باید هر دو طرف به یکدیگر نشان دهند که به نیازهای آنها اهمیت می‌دهند. مثلا اگر همسر شما خسته است، می‌توانید به او پیشنهاد دهید که استراحت کند و شما کارهای خانه را انجام دهید.

10. غرق شدن در روزمرگی

گاهی اوقات، زندگی روزمره و مشغله‌های کاری می‌تواند باعث شود که افراد از رابطه خود غافل شوند و توجه کمتری به یکدیگر داشته باشند. این موضوع می‌تواند منجر به این شود که یکی از طرفین احساس کند که رابطه سرد شده است و دیگر مانند گذشته شور و هیجان ندارد. برای جلوگیری از این اتفاق، لازم است که هر دو طرف تلاش کنند تا زمانی را به طور اختصاصی برای یکدیگر اختصاص دهند. این زمان می‌تواند شامل شام خوردن در کنار یکدیگر، رفتن به سینما، پیاده‌روی یا حتی صحبت کردن در مورد روزمره باشد. در ضمن، باید هر دو طرف به یکدیگر نشان دهند که همچنان به هم علاقه دارند و به رابطه خود اهمیت می‌دهند. سعی کنید هر هفته یک قرار ملاقات عاشقانه با همسرتان داشته باشید.

11. انتظارات جنسی برآورده نشده

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران رضایت جنسی بخشی مهم از یک رابطه عاشقانه است. اگر انتظارات جنسی یکی از طرفین برآورده نشود، می‌تواند منجر به احساس نارضایتی، دوری عاطفی و حتی خیانت شود. باید زوجین در مورد نیازها و خواسته‌های جنسی خود با یکدیگر صحبت کنند و سعی کنند تا حد امکان به توافق برسند. این گفتگو باید با صداقت، باز و بدون قضاوت باشد. اگر در این زمینه با مشکل مواجه هستید، می‌توانید از یک متخصص رابطه زناشویی‌تراپی کمک بگیرید. تنوع و خلاقیت در رابطه جنسی می‌تواند به حفظ شور و هیجان کمک کند. نارضایتی جنسی می‌تواند منجر به مشکلات جدی در رابطه شود، بنابراین نباید آن را نادیده گرفت.

12. عدم حمایت از یکدیگر

در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید از یکدیگر در زمینه‌های مختلف زندگی حمایت کنند. این حمایت می‌تواند شامل حمایت عاطفی، مالی، اجتماعی و حتی حرفه‌ای باشد. وقتی یکی از طرفین احساس می‌کند که از طرف دیگری حمایت نمی‌شود، ممکن است احساس تنهایی، ناامیدی و بی‌ارزشی کند. برای ایجاد یک رابطه حمایتی، لازم است که هر دو طرف به یکدیگر گوش دهند، به یکدیگر انگیزه دهند و در زمان‌های سخت کنار یکدیگر باشند. در ضمن، باید هر دو طرف به دستاوردهای یکدیگر افتخار کنند و از تلاش‌های یکدیگر قدردانی کنند. در مواقع بحرانی، حمایت شما از همسرتان می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

13. نادیده گرفتن علائم هشدار دهنده

گاهی اوقات، افراد به علائم هشدار دهنده‌ای که نشان‌دهنده وجود مشکل در رابطه است، توجه نمی‌کنند و امیدوارند که مشکلات به خودی خود حل شوند. این علائم می‌تواند شامل افزایش درگیری‌ها، کاهش صمیمیت، بی‌احترامی، خیانت یا حتی خشونت باشد. نادیده گرفتن این علائم می‌تواند منجر به تشدید مشکلات و فروپاشی رابطه شود. برای جلوگیری از این اتفاق، لازم است که به علائم هشدار دهنده توجه کنید و در صورت مشاهده آنها، به دنبال حل آنها باشید. در صورت نیاز، می‌توانید از یک مشاور زوجین کمک بگیرید. اغلب اوقات، نادیده گرفتن مشکل، آن را بزرگتر می کند.

14. تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل

تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل، یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی است که افراد در روابط عاشقانه مرتکب می‌شوند. هیچ کس دوست ندارد که تغییر داده شود و این تلاش می‌تواند منجر به مقاومت، خشم و احساس عدم پذیرش شود. به جای تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل، سعی کنید او را همان‌طور که هست بپذیرید و به ویژگی‌های مثبت او توجه کنید. اگر ویژگی‌هایی در طرف مقابل وجود دارد که برای شما غیرقابل تحمل است، می‌توانید در مورد آنها با او صحبت کنید و سعی کنید به یک توافق برسید. اما هرگز سعی نکنید او را به کسی که نیست، تبدیل کنید. به جای تمرکز بر تغییر دادن همسرتان، بر بهبود خودتان تمرکز کنید.

15. عدم وجود سرگرمی‌های مشترک

داشتن سرگرمی‌های مشترک، یکی از راه‌های تقویت رابطه و افزایش صمیمیت است. وقتی زوجین سرگرمی‌های مشترک دارند، زمان بیشتری را با یکدیگر می‌گذرانند، خاطرات مشترک می‌سازند و احساس نزدیکی بیشتری به یکدیگر می‌کنند. اگر شما و همسرتان سرگرمی‌های مشترک ندارید، سعی کنید فعالیت‌هایی را پیدا کنید که هر دو از آنها لذت ببرید. این فعالیت‌ها می‌تواند شامل ورزش کردن، سفر رفتن، تماشای فیلم، خواندن کتاب یا حتی آشپزی باشد. مهم این است که فعالیتی را پیدا کنید که هر دو از آن لذت ببرید و به شما امکان دهد تا زمانی را در کنار یکدیگر سپری کنید. سعی کنید هر هفته یک فعالیت سرگرم کننده را با همسرتان انجام دهید.

16. مقایسه رابطه خود با دیگران

مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، یکی از بدترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید. هر رابطه منحصر به فرد است و دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود است. مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، می‌تواند منجر به احساس نارضایتی، حسادت و حتی ناامیدی شود. به جای مقایسه، روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و سعی کنید آن را بهتر کنید. روی رابطه خودتان تمرکز کنید و از آن لذت ببرید.

17. کمبود قدردانی

ابراز قدردانی از طرف مقابل، یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین راه‌ها برای تقویت رابطه و افزایش صمیمیت است. وقتی از طرف مقابل قدردانی می‌کنید، به او نشان می‌دهید که به او اهمیت می‌دهید و از تلاش‌های او قدردانی می‌کنید. این قدردانی می‌تواند شامل تشکر کردن از او برای انجام کارهای کوچک، تعریف کردن از ویژگی‌های مثبت او یا حتی نوشتن یک نامه عاشقانه باشد. مهم این است که به طرف مقابل نشان دهید که او را می‌بینید و قدر زحمات او را می‌دانید. هر روز به همسرتان بگویید که چقدر از او قدردانی می‌کنید.

18. دخالت خانواده و دوستان

دخالت خانواده و دوستان در رابطه، می‌تواند منجر به ایجاد تنش، اختلاف و حتی جدایی شود. هر رابطه دارای مرزهای خاص خود است و باید توسط زوجین محافظت شود. اگر خانواده یا دوستان شما در رابطه شما دخالت می‌کنند، لازم است که با آنها صحبت کنید و به آنها توضیح دهید که این دخالت‌ها برای شما ناراحت‌کننده است. در ضمن، باید شما و همسرتان در برابر این دخالت‌ها متحد باشید و از یکدیگر حمایت کنید. زوجین باید در برابر فشارهای خارجی از رابطه خود محافظت کنند.

19. انتظارات جنسیتی کلیشه ای

انتظارات جنسیتی کلیشه ای میتوانند بار سنگینی را بر دوش طرفین بگذارند و باعث شوند یکی از طرفین احساس کند که بیشتر درگیر رابطه است. مثلا اگر از زن انتظار می رود که همیشه نقش مراقب و پرورش دهنده را ایفا کند و از مرد انتظار می رود که همیشه نقش تامین کننده و حامی را ایفا کند، ممکن است این انتظارات غیر واقعی و نا عادلانه باشند. باید هر دو طرف با این کلیشه ها مقابله کنند و اجازه ندهند که آنها بر رابطه شان تاثیر بگذارند. به جای اینکه بر اساس جنسیت از یکدیگر انتظار داشته باشید، بر اساس توانایی ها و نیازهای فردی با یکدیگر رفتار کنید. روابط مدرن نیازمند انعطاف پذیری و تقسیم عادلانه مسئولیت ها هستند. کلیشه های جنسیتی میتوانند مانع رشد و شکوفایی رابطه شوند. با شکستن این کلیشه ها، می‌توانید رابطه ای برابر و رضایت بخش تر ایجاد کنید.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. فقط یه چیزهایی که تو رابطه خودم فهمیدم رو میگم… بعضی وقتا آدما فکر می کنن اگه بیشتر عذاب بکشن یعنی بیشتر دوست دارن! درصورتی که این فقط یه بازی ذهنیه که آدم رو خسته می کنه.

    تو رابطه قبلیم مدام فکر می کردم اگه بیشتر ببخشم، بیشتر تحمل کنم، یعنی عشق بیشتری دارم. بعد فهمیدم این طرز فکر فقط باعث شده طرف مقابل کمتر به احساساتم اهمیت بده. مثلا یادمه یه بار سه روز باهم صحبت نکردیم و من با خودم میگفتم این امتحانه، تحمل کن تا ببینه چقدر دوستش داری… ولی نتیجه فقط فاصله بیشتر بود.

    یه چیز دیگه که مهمه: وقتی یه نفر رُک میگه مشکل چیه، باور کن! من یه مدت فکر می کردم دوستم داره تعارف می کنه یا خودش هم نمیدونه چی میخواد… بعدها فهمیدم حرفاش رو جدی نگرفتم.

    چیزی که خیلی کمکم کرد این بود که بفهمم رابطه مثل فوتبال نیس که یکی مدام توپ رو بزنه و یکی فقط دونه بذاره. تو رابطه سالم گاهی میزونی، گاهی میبازی، گاهی مساوی می شی و این طبیعیه…

    احساس می کنم یه چیز مهمی که فراموش می کنیم اینه که نباید عشق رو با وابستگی اشتباه بگیریم. اگه می بینی فقط تو داری تلاش می کنی، شاید وقتش رسیده یه مکث کنی و ببینی اصلا داری روی یه آدم واقعی سرمایه گذاری می کنی یا روی یه تصور توی ذهنت🙂🚶‍♂️

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا